سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آنها خانواده فقیری بودند.مرد وقتی دید دخترش جعبه ای را که می خواهد زیر درخت کریسمس بگذارد با کادو مزین کرده،از کوره در رفت که (چرا پول صرف این کادو کرده ای)با این همه صبح روز بعد، دختر کوچولو هدیه را به پدرش داد و گفت:بابا اینمال تو!مرد از اینکه با دختر کوچولوی خود چنین رفتاری کرده بود،شرمنده شد و کادو را گرفت و باز کرد،اما وقتی دید داخل جعبه خالی است دوباره خشمگین شد و با فریاد گفت  :(نمی دونی وقتی به کسی هدیه ای می دی باید داخل اون چیزی باشه؟)دختر کوچولو در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود،به پدرش نگاهی کرد و با گریه گفت:(بابا جون،این جعبه خالی نیست،من یه عالمه بوس توی اون فوت کردم،همه اونا مال تو بابا!).مرد دوباره شرمنده شد و دستهای خود را به دور دختر کوچکش حلقه کرد و با التماس خواست،اوراببخشد.

اندک زمانی بعد،دختر بچه بر اثر حادثه ای جان سپرد.او پیش از این به پدرش گفته بوداز جعبه سالیان درازی نگهداری کند.مردهرگاه دلتنگ می شدبه سوی آن بوسه های خیالی می رفت وعشق دختری رابه یاد می آوردکه آنها راداخل جعبه گذاشته بود.


+ تاریخ شنبه 91/3/13ساعت 1:19 عصر نویسنده ستاره | نظر

mouse code|mouse code

کد ماوس